چرا ایران به آمریکا میگه استکبار جهانی ؟
ما با ملّت آمریکا هم -با اینکه دولت آمریکا دولتِ مستکبر و دشمن، بدخواه و کینهورز نسبت به ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی است- هیچ دشمنی نداریم؛ آنها هم مثل بقیّهی ملّتهایند. آنچه نقطهی مقابل نظام اسلامی است، استکبار است. جهتگیری خصومتهای نظام اسلامی، با نظام استکبار است؛ ما با استکبار مخالفیم، ما با استکبار مبارزه میکنیم.»
اساساً چالش و درگیری اصلی انقلاب و نظام اسلامیِ با دولت آمریکا به دلیل وجود همین «روحیهی استکباری» در دولتمردان آمریکایی بوده و چون این رویهی استکباری تغییری نکرده لاجرم درگیری و مبارزه نیز ادامه یافته است. فقدان فهم درست و اصولی از علت این دشمنی زمینهساز اعوجاج، بدفهمی و عملکرد نادرست در تحولات گوناگون سیاسی و بینالمللی و … میشود. بر همین اساس، تمرکز بر روی این موضوع و تبیین درست آن بهخصوص با تغییرات نسلی اتفاق افتاده از زمان پیروزی انقلاب اسلامی اهمیت بیشتری نیز یافته است. نوجوان و جوانِ امروزی به برکت استقلال و عزت به دست آمده از پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی، اساساً نفوذ، دخالت و غارتگری دولتهایی چون آمریکا در ایران را بهصورت عینی و ملموس لمس نکرده و این، اهمیت موضوع را دوچندان میکند:
«مسئلهی ستیزهی با استکبار و روز ملّی استکبارستیزی یک مسئلهی اساسی است، یک مسئلهی برخاستهی از تحلیل درست و حرف درست است… معلوم باشد چرا ملّت ایران با استکبار مخالف است؛ چرا با رویکردهای ایالات متّحدهی آمریکا مخالف است؛ این بیزاری ناشی از چیست؛ این را جوانِ امروز بایستی بدرستی و با تحقیق بفهمد.»
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی عملاً تنها ایدئولوژی معارض با جریان مسلط لیبرال سرمایهداری، ایدئولوژی مارکسیسم و ادبیات چپ بود. کلیدواژهی پرتکرارِ «امپریالیسم» مهمترین واژهای بود که انقلابیون و عدالتخواهان در ایران و سایر نقاط دنیا برای شناسایی و محکومکردن زیادهخواهیها و ظلمهای قدرتهای زورگو و چپاولگر به کار میبردند. اما از آنجا که مارکسیسم و چپگرایی نیز مانند لیبرال سرمایهداری در مبانی و مبادی مادی و سکولار ریشه داشت در عرصهی عمل خود به انواع جدیدی از زورگویی و زیادهخواهی تبدیل شد و نتوانست راه رهایی را پیش روی مستضعفان و عدالتخواهان در نقاط مختلف دنیا بگشاید. لشگرکشی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان و همدستی و مشارکت دو قطب اصلی نظامهای سرمایهداری و مارکسیستی با صدام در جنگ تحمیلی علیه ملت ایران شاهد این مدعا است
مولفه هایی که باعث میشه به آمریکا یا هر کشور دیگری بگیم مستکبر
1.خودبرتربینی
2.حقناپذیری
3.مجاز شمردن جنایت علیه بشریت
4.فریبگری و رفتار منافقانه
استکبار جهانی شاخصها و ویژگیهایی در روحیات و رفتارهای خود بُروز و ظهور میدهد که علاوه بر اینکه ظلم و زورگویی متداول در فضای جهانی را موجب گشته با مبانی دینی و توحیدی نیز در تضاد آشکار است. دولت آمریکا که پس از جنگ جهانی دوم و پایان پذیرفتن جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان «رأس نظام سلطهی جهانی» شناخته شده نماد این روحیه و طاغوت اعظم است.
تا وقتی این روحیه و نتایج ناشی از آن در رفتار دولتمردان آمریکا وجود داشته باشد این درگیری حقطلبانه علیه سلطهطلبی و زورگویی نیز ادامه خواهد داشت و تنها راه رفع این دشمنی، عاقل شدن مستکبرین و دست برداشتن آنها از روحیات مستکبرانه است هرچند پایان منازعهی بین حق و باطل بر اساس سنن الهی در تاریخ کاملاً مشخص است:
«ما یقین داریم که در این کارزاری که بین حق و باطل، امروز راه افتاده است -کارزار بین اسلام و معارف اسلامی و بیداری اسلامی از یکسو، و طمعورزیهای استکباری سیاستهای شیاطین عالم و در رأس آنها شیطان بزرگ یعنی دولت آمریکا از یک طرف دیگر- پیروزی با ماست؛ پیروزی با طرف حق است. در این، هیچ تردیدی وجود ندارد. همهی قرائن این را نشان میدهند و تأیید میکنند. طبیعتِ سنن الهی هم همین است؛ یعنی غیر از این معنی ندارد. آن گروهی که طرفدار حقند اگر بایستند و اقدام بکنند، شکی نیست که بر باطل پیروز خواهند شد. سنتهای الهی در جهت تقویت حق است و انتظار طبیعی از جریان سنن الهی در تاریخ، اقتضاء این را دارد. ما هم داریم به تجربه این را مشاهده میکنیم.»